امیر عطا صفری

یادگاری آخرین روز 10 سالگی عزیزم

اگرعمری  باشد بعد هر 10 سال عکس پسرم را آتلیه ای خواهم کرد تا لحظه به لحظه بزرگ شدنش در قاب دلم بماند .                                                 خدایا هزاران بار شکر، پروردگارا پناه عزیزم باش . ...
16 مهر 1396

محرم 96

باز محرم رسید، ماه عزای حسین سینه‌ی ما می‌شود، کرب و بلای حسین کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین مثل تمام سالها با امیر عطا جونم راهی ولایت برای روزهای تاسوعاو عاشورا شدیم. ان شاءالله  که اجر این روزها را خدا برایمان عنایت فرماید . دردانه عزیزم امسال با آقابزرگش به همراه هئیت مسجد جنت سرا پابه پای بزرگتر با در دست داشتن پرچمش  درعزاداری شرکت نمود .ان شاءالله که حاجت دل عزیزم برآورده بشود . "التماس دعا از همه عزیزان " ...
10 مهر 1396

اولین روز مهر96 : اول مدرسه و تولد بابای عزیز

به لطف خداوند زیبا امیرعطا جون وارد کلاس پنچم شد و تصاویری چند از اول مهر   زبان ما قاصر است از شکر نعمت تولد و حس بودنت در روز تولدت سر بر زمین سائیده و از درگاه حضرت حق نهایت سپاس خود را بجا آورده و برایت  سالهای سال عمر با عزت و برکت خواستاریم . باشد که بقاء عمرت با عزت و سربلندی باشد . . . ...
1 مهر 1396

آخر تابستان 96

آخر تابستان دو سه روز رفتیم ولایت و روزهای خوشی برای دردانه عزیزم بود . مگه میشه امیرعطا بره ولایت و نره پل معلق!! امیرعطا و اسب سواری ( چون شب بود چشمای عزیزم اونجوری افتاده ) ممنونم از خاله های امیرعطا جون که همیشه ما را همراهی می کنند. مسابقه والیبال در پایان تابستان خدایا شکرت تابستان هم بخوبی گذشت . ...
1 مهر 1396
1